هفته پیش ک داشتیم میرفتیم ولایت...یادم نیست بحث مالی از کجا شروع شد ک رفیق گفت من سعی کردم هیچوقت برات کم نزارم...من هیچی نگفتم و رفیق پرسید :درسته؟!
گفتم اوهوم...و اصلا دست خودم نبود...بهم ریختم...
ازم پرسید مگه کم گذاشتم...چرا بهم ریختی...
درست میگفت هروقت بهش میگفتم پولم تموم شده سریع برام میزد ...جایی ک میدید دیگه اوضاع خیلی خیته یه چیزی خریده ولی یکسال تموم برای خریدن هرچیزی ب من میگفت پول ندارم و منو ب کم و یا نخریدن چیزی راضی میکرد،شما فک کن کفش سفید عروسیمو خودم خریدم...ماه عسل کنسل شد...اولین کادوی روز زن ک حتی خواهر مادر خودش انتظار نداشتن با کم تر از طلا بیام خونه ب یه کاپشن راضی شدم... ولنتاین ک هیچی...تولدمم باز گفت پول ندارم برات کادو بخرم،فقط یه کیک....و دوهفته بعدش خونه خریدیم😶
نمیدونستم باید خوشحال باشم یا نه....
فکر کن ،هی بگه پول ندارم پول ندارم و بعد خونه بخره...درسته با کلی قرض و وام و حتی طلا فروحتن بود...ولی یعنی کادوی تولد من جلوی خونه خریدنمونو میگرفت؟؟؟؟یه کافه رفتن ،یه بستنی خوردن دوتایی جلوی خونه خریدنمونو میگرفت؟!
قصد نداشتم هیچوقت این حرفارو بنویسم یا بگم ولی دیشب چیزی شنیدم ک دیگه پوکیدم....
بیرون توی ماشین بودیم حرف از تربیت بچه شد ،رفیق گفت ۲تا چیز ب بچم بتونم یاد بدم برام کافیه اولیش اینکه از لحظه لذت ببر....
گذشت و رفتیم کوروش مال ک یکم بچرخیم...یه کاپشن چرم دیدیم ک خیلی خوشگل بود،بهش گفتم این شبیه کاپشن های چرم مشهده(ک جفتمون چشممون دنبالش موند) رفیق گفت اره ای کاش همون موقع (یعنی حدودا پارسال زمستون)میخریدمش ،اون موقع پولشم داشتم....و اینجا بود ک من دیگه پوکیدم....چون کل پارسال و ما هرچی میدیدم رفیق میگفت پول ندارم بخرم...و امسال بعد از خرید خونه ،هرچیزی ک پارسال میخواستیم بخریم و وقتی میبینه میگه،کاش پارسال میخریدم پولشم داشتم و هربار انگار من بیشتر قلبم میگیره ک خب چرا؟!چرا اون لحظه نخریدی؟!چرا دلت نیومد برای من و خودت خرج کنی؟!چرا نذاشتی یکم لذت ببریم و همش با پول ندارم دهن منو بستی...ک خونه بخری؟!
پسچرا وقتی خونه خریدی انقد خوشحال نبودی ک حتی یه جعبه شیرینی دستت بگیری بیاری؟!
چرا توی تمام این ۴ماه فقط داری میری رو مخ من و اعصابمو خورد میکنی ....هی میگی پول داشتم و نخریدم....در صورتی ک همش ب من میگفتی ندارم، نمیخرم برات.....
همه ی اون ندارم هارو جمع کردی ک خونه بخری ...حالا حتی ب اندازه ثانیه ای از خریدنش نه خودت خوشحال بودی ن گذاشتی من خوشحال باشم....
تویی ک نخریدی و نذاشتی من خوشحال بشم ،حالا هم خودت خوشحال نیستی ...چطور میخوای ب بچت یاد بدی از لحظه لذت ببره؟!
چرا و تا کجا میخوای شعار بدی؟!
مگه با شعار بچه تربیت میشه؟!!!
صورتم داره میسوزه از رد اشکایی ک دارن پشت هم میان پایین...بغض گلوم خالی نمیشه...گلوم داره جررر میخوره...