گود دی

دیروز رفیق ک‌اومد خونه ازم خواست وسایلاشو از تو کیفش در بیارم،زیپ کیفو ک باز کردم دیدم دوتا جوراب بامزه خریده برام،یکیش از این مدلای تاب تا بود،یکی خرگوش اونیکی هویج،خیلی ذوق کردم براش،هم قشنگ بودن هم بامزه هم اینکه جوراب لازم داشتم😁😁😁

کنارشون چندتا شات قهوه ام بود ک انقد از دیدن جورابا خوشحال شدم اول فک کردم تی بگن🙄

امشبم بعد از مدتها داریم شام میریم بیرون،

رفیق از سرکار یجا وایساد و منم دارم میرم پیشش.

داریم میریم دیت😜

باشد ک خوشبگذرد😁

نرمالایز

بعد از بحث حدودا یک هفته پیش ک با رفیق داشتیم

و متوجه شدم ناراحتی ها و اعصاب خوردیهام از رفیق سوءتفاهم بوده... خیلی آروم تر شدم...ب خودم قول دادم: ☝️دیگه گوشیشو چک نکنم✌️از کاه ،کوه نسازم 🤟 اگرم مشکلی داشتم حتما حتما قصاص قبل از جنایت نکنم و باخودش مطرح کنم👈و در نهایت با مشاوره راجب این مدتی ک گذشت حرف بزنم ،این هم خواسته رفیق بود هم تصمیم خودم... متاسفانه هنوز وقت نکردم با مشاوره صحبت کنم.

بنظرم جفتمون در تلاشیم ک اوضاع رو مث سابق کنیم ،

(سابق از بحث اون شب و چالش های این مدت)

چرا یهو دلم خورش آلو اسفناج خواست😶

خلاصه اوضاع روحیه خونه بنظرم خوبه،هنوز از لحاظ مالی یکم تو مضیغه ایم!!! ولی خب میگذرونیم دیگه🤗

راستی مدت طولانی بود فک و فامیلامو ندیده بودم ،هروقت میرفتیم ولایت همش سمت فامیلای رفیق بودیم،سری اخر ولی دوشب طرف فامیلای من شام دعوت بودیم و خاله و دایی و عمه و عمو همرو دیدم و دلتنگیم درومد،تازه شب اولم موندم خونه مامانبزرگم و کلی خوش گذشت و حالم خوب شد🤗😁رفیقم دلتنگ مامانش بود گفتم بزار اونام تنها باشن دلتنگی رفیق هم دربیاد☺️

​​​​​و هفته پیش هفته خوبیو شروع کردیم و خیلی ام خوب تموم شدخداروشکر🙏

​​​​​

​​​​​​

​​​​

ادامه نوشته

...

چند وقتی بود ک حس میکنم رفیق دنبال جبران کردن چیزایی بود ک منو ناراحت میکرد،

و من...ای کاش بتونم ناراحتی هارو فراموش کنم و کارای جدید ...جدید ک نه ...برگشتن رفیق ب اون حالت قبلیشو بپذیرم و گند نزنم ب همه چیز.

مدتیه هروقت رفیق یکار قشنگی میکنه بی اختیار میگم انتظار نداشتم اینکارو بکنی...فک نمیکردم اینکارو بکنی...اره سوپرایز میشدم ...

انقد از خودم ناراحتم بابت برخوردام...اه

روز زن

خدا هییچ بنده ای رو ضایع نکنه،

دیشب رفیق اومد خونه با کیک و گل...

داشتم آشپزی میکردم پشتم ب رفیق بود،دیدم کیسه توی دستشه ولی واقعا ب ذهنم نرسید چیزی برای من خریده باشه...

برگشتم و دیدم گل و کیک و گزاشته روی اپن

رفتم بغلش کردم و بوسیدمش

ته دلم واقعا ذوقشو کردم،لبخند از روی لبم نمیرفت🤭🤗

اون کیک بنظرم خوشمزه ترین کیکی بود ک خورده بودم و اون گل قشنگترین گلی ک تاحالا کادو گرفتم بودم ازش😍

ادامه نوشته

تعهد

باور کن به هیچ کسی قرار نیست یاد بدی که برام وقت بزار، برام گل بخر، بدون من نرو، بهم توجه کن، با فلانی حرف نزن و.. چون همه اینارو میدونن و وفاداری،تعهد، وقت گذاشتن، توجه کردن و..چیزایی نیستن که به زور بخوای تو کله طرف فرو کنی؛باید خودش بخواد که وفادار باشه،خودش بخواد که بدون تو نره، خودش بخواد که تو الویتش باشی و..باید به احساسش؛به قلبش که تو توشی وفادار باشه.همین!

روز زن

امروز روز زنِ...

قرار بود نیم بوت بگیرم ک موند اخر ماه با کادوی تولد رفیق باهم بگیریم...

از دیروز ک دارم میرم بیرون و میام کم وبیش دست مردم گُل بود... تو دلم گفتم یعنی رفیق برام گل میخره...؟!

و یه صدای بلندی از درونم فریاد زد ننننننههههههه نمیخره...

ولی ظهر مامان یکی از بچه ها برام گل آورد،گفت پسرش خواسته ک‌برام گل بخره و اونم قول داده بهش ک ظهر ک اومد دنبالش گل منم بیاره...خیلی ذوق کردم از بابتش☺️

با خودم گفتم منم حداقل یه گل گرفتم...

هرچند از طرف رفیق نبود.

مشاوره

از اون شبی ک ب رفیق گفتم بریم پیش مشاور یهو معده درد شدید گرفت...

واقعا نگرانش شدم...حالم گرفته بود ک نکنه بخاطر این مدت ک قهر طور بودیم و حرف مشاوره اینجوری شده...

اخه معده دردش ب ظاهر معلوم نبود دلیلش چیه و فک کردم شاید عصبی باشه...

و حالا این داستانا قبل تولد رفیق بود...شب تولدش رفتم بغلش و باهم آشتی کردیم،

برای من مهمترین روز سال روز تولده.دلم نمی‌خواست خاطره بدی از اولین تولدی ک توی خونه خودمون هستیم براش بمونه.

روز تولدشم ب اصرار رفتیم کوروش ولی کادوش بنا ب دلایلی موند اخر ماه...رفتیم سینما و یه دوری توی پاساژ زدیم و اومدیم خونه...

مشاوره

امشب بالاخره ب رفیق گفتم ک باید بریم پیش مشاور

گفت بعدا راجبش حرف بزنیم...

میدونم ک مخالفتی نداره.

امیدوارم مشاوره جواب بده...

مشاوره

با یه مشاوره تلفنی صحبت کردم،گفت برید پیش زوج درمانگر...

نمیدونم این چقد بده...ولی ترجیحم اینه واقعا رابطمو درمان کنم .

احساس

حس درد با آرایش توی اتوبوس تو راه محل کار گریه کردن...

ادامه نوشته

مراحل...

بار اولی ک باهام قهر کردی ،داشتم دیوونه میشدم

بار دوم اما کمتر گریه کردم

بار سوم

.

.

.

الان اما تو راحت صدات بالا میره و منم بغضم ب راحتی قورت میدم...ک نکنه از چشام بزنه بیرون،

دیگه ام ب اینکه بدون شببخیر و دوستدارم میخوابی فک نمیکنم ...

.

.

.

سررفته

حوصله ام سررفته...