در مسیر ارشد

امروز عصر

بالاخره بعد از 4 روز ک رفیق اومده نشستم ب درس خوندن...

یکم کلافه بودم ولی سعی کردم تمرکز کنم،

بنظرم خوب خوندم، این چند روزم اگه بتونم خودمو جمع و جور کنم تمرکز کنم خیلی زود جزوه ها تموم میشه و میرم سراغ تست زدن ک حداقل یه ماهی تست بزنم...

هرچند کلی از برنامه ام عقبم... ولی....

ادامه میدم😉

✿◉●•◦♾◦•●◉✿

وقتی لبخندتو میبینم

ب این نتیجه میرسم هیچی ارزش ناراحت کردن تورو نداره❤️

رانندگی

اینم افتادم🤦🏻‍♀️

استرس تایم

امروز ساعت 13 رفتم برای کلاس جبرانی رانندگی

یه خانوم خیلی عصبی مربیم بود

انقد هم ماشینش داغون بود فک کنم بالای 10 بار خاموش کردم در صورتی ک تو کل کلاس های اموزش و 2 جلسه قبل 5بار هم خاموش نکرده بودم، شایدم از استرسی ک بهم میداد بود.... در هرصورت از 1و نیم ساعت بنظرم 10 دقیقه اش مفید بود فقط😶

خلاصه وقتی برگشتم خونه بجای اینکه اروم باشم و استرسم کم شده باشه کلی عصبی بودم 🤦🏻‍♀️

امیدوارم تا فردا صبح اوکی باشم و با اعصاب اروم بزم امتحان🤗

ادامه نوشته

هدف گم شده

هروقت چشمم میوفته ب عکس وبلاگ و جمله اش

یاد این میوفتم ک اصلا برای چی وبلاگ زدم!؟

برای اینکه متن انگلیسی بنویسم دستم راه بیوفته😶چون املام خیلی ضعیفه!!!

ولی هیچوقت حسش نبود!!!

اما اگه با هدفم پیش میرفتم یعنی یکسال و نیم انگلیسی مینوشتم حتما تا حالا خیلی پیشرفت میکردم....

لعنت ب این باس... گشاد و پشت گوش اندازی من تو کارام....

نمیدونم چیکار کنم این اخلاق و ترک کنم🤦🏻‍♀️

نمیدونم چطوری خیل کارای عقب موندمو جبران کنم....

همیشه یه کاری پیش میاد ک برنامه هامو عقب بندازه!!!

این میره رومخم....

دلم میخواد مثلا یه ماه برم یه جایی ک خبری از هیچکس و هیچ برنامه از قبل تعیین نشده ای نباشه تا یکم جلو بیوفتم بعد دوباره برگردم ب زندگی عادی.

کلا اینرواز تو فاز فرار از موقعیت فعلیمم🚶🏼‍♀️